وب سایت عمارها

این وبسایت در جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و مبارزه با جنگ نرم دشمن راه اندازی شده است

وب سایت عمارها

این وبسایت در جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و مبارزه با جنگ نرم دشمن راه اندازی شده است

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
۱۳ دی ۸۹ ، ۲۳:۳۱

راز سلوکی مردان خدا

برای پی بردن به راز سلوکی مردان خدا و دستیابی به سری که شاکله عرفانی انان را به تصویر می کشد ، آشنایی با زندگینامه پر فراز و نشیبی که داشته اند ؛ و نیز مشی ویژه ای که برای وصول به مقامات رفیع معنوی در پیش گرفته اند ، لازم و ضروری است .
اگر چه در سلوک الی الله با شیوه های متفاوتی رو به رو هستیم که : الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق ولی در یک نگرش کلی می توان سالکان کوی حضرت دوست راه به دو دسته عمده و گروه مشخص تقسیم کرد :
1)مجذوبان سالک
2)سالکان مجذوب که خود به دو دسته اند
الف ) سالکان مجذوبی که روش خانقاهی دارند
ب) سالکان مجذوبی که مشی سلوکی انان کاملاً بر مبانی اخلاق اسلامی استوار است .
مجذوبان سالک به سالکانی گفته می شود که پیرو مربی ظاهری ندارند و در اثر مددهای باطنی و عنایت های غیبی تربیت پیدا می کنند و دارای نفوس پاک و رحمانی می شوند و تعداد این گروه از سالکان در هر منطقه جغرافیایی و مقطع زمانی شاید از تعداد انگشتان دست تجاوز نکند و هر کدام از انان در منطقه ای از کره زمین زیر نظر ولی زمان انجام وظیفه می نمایند و پس از در گذشت هر یک سالک دیگری جایگزین وی می گردد . این نحوه سلوک را سلوک اویسی می نامند و شاید راز وجه تسمیه آن در سلوک پر رمز و راز اویس قرنی نهفته باشد زیرااویس با این که در زمان رسول گرامی اسلام علیه السلام زندگی می کرد و از اصحاب سر امیر مومنان نداشت و در شهر یمن با مادر پیر خود روزگار می گذارنید و خود را روز و شب وقف خدمت مادر سالخورده کرده بود با این همه ، اشراقات باطنی او را از سیر وری در آفاق این دو خورشید همیشه نورانی حد و حصری نداشت ولی پس از در گذشت مادرش به خدمت امیر مومنان شتافت و به حمایت بی چون و چرا از آن حضرت همت گماشت تا در یکی از جنگها به شرف شهادت نایل آمد و اگر بخواهیم مداق کاملی در میان سالکان برای این بیت شعر پیدا کنیم :
گرچه دوریم ولی با تو سخن می گوییم
بعد منزل نبود در سفر روحانی
بایستی بیشتر به سراغ مجذوبان سالک رفت که همانند اویس ، ظاهراً پیر و مرشدی ندارند و در گوشه ای از این کره خاکی بدون آن که کسی آنان را بشناسد به مسیر سلوکی خود ادامه می دهند و باطناً با برقراری ارتباطی تنگاتنگ با حضرات معصومین علیه السلام چراغ فروزانی را فرا راه خود روشن می کنند که هرگز خاموشی ندارد . معروف است که اویس قرنی برای مشاهده جمال ملکوتی رسول خدا صلی الله علیه واله کارش به بیتابی کشید و از مادر سالخورده او نیز به شرط آن که عمر سفر او از چند روز تجاوز نکند به وی اجازه داد که قدم در راه دیدار یار بگذارد . اویس بر شتر خود سوار شد و با اشتیاقی توصیف ناپذیر عازم مدینه گردید ولی وقتی که در مسجد مدینه جای خالی رسول خدا صلی الله و علیه واله را مشاهده کرد دریافت که حتی در این سفر نیز توفیق زیارت آن جناب را پیدا نخواهد کرد چرا که اگر در انتظار آمدن رسول خدا صلی الله و علیه واله بنشیند ، نمی تواند به وعده ای که دل مادر سالخورده خود را به ان خوش کرده بود عمل کند و به موقع به شهر و دیار خود برسد لذا این حرمان را به جان خود خرید و برای رعایت حرمت وعده ای که داده بود و نیز برای پرهیز از دلتنگی های مادر پیر خود ، پای در رکاب کرد و عازم یمن شد . پس از رفتن اویس ، حضرت رسول اکرم صلی الله و علیه واله که برای انجام کاری به خارج از شهر مدینه رفته بودن ، به مدینه بازگشتند و همین که در مسجد حضور یافتند فرمودند : بوی برادرم اویس را می شنوم ! و اصحاب عرضه داشتند که اویس به اشتیاق دیدار شما امده بود ولی نتوانس در انتظار دیدار بنشیند و به ناچار به شهر خود بازگشت ! از این روی در ادبیات عرفانی ما بر این دقیقه کلامی پای می فشارند که در سفرهای روحانی ، دوری راه وجود ندارد و ارتباطات روحی و معنوی برای مردان راه کار دشواری نیست . این خداوند کریم است که از میان هزاراهن سالک دست مجذوبان سالک را می گیرد و در حلقه تربیت ولی زمان شان می نشاند . سیر مجذوبان سالک در مسیر سلوکی خود به سرعت برق است و مسیری را که دیگر سالکان در مدت زمانی چندین ساله طی می کنند ، اینان در فرصت کوتاهی از آن مراحل سلوکی دست افشان و پای کوبان عبور می کنند بی آنکه گردی بر دامن انان بنشیند .
بعد از ین نور به آفاق دهیم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد [1]
همان گونه که سیر مجذوبان سالک ، برق آسا است و به عقابی می مانند که با چشم تیز بین و بالهای گسترده در فراز ابرها حرکت می کنند و مشی لاک پشتی ما را می نگرند و می روند بی انکه نازی به ما بفروشند ، سقوط آنان نیز همانند سیر سلوکی آنان برق آسا و هول انگیز است . اگر آدمی از یک ارتفاع بسیار کوتاهی به طرف زمین سقوط کند آسیب چندانی نمی بیند و می تواند پس از لحظاتی درنگ به راه خود ادامه دهد ولی اگر این سقوط از یک ارتفاع چند هزار متری باشد ، روشن است که بر سر ادمی چه می آید و از او چه می ماند ؟
1/2) سالکان مجذوب خانقاهی به رهروانی گفته می شود که مربی ظاهری دارند و متاسفانه در پیشینه سلوکی ما کم نبوده اند مدعیانی که تعدادی از همین سالکان مجذوب را در حلقه ارادت خود در آورده اند . این دجالان که زشتی و پلشتی آنان برای این صافی دلان مستور بوده است با ادعای مهدویت نوعی و اینکه قطب زمانه خود و مهدی دوران خویش اند ! مسیر سلوکی آنان را از صراط مستقیم هدایت به سنگلاخ ضلالت تغییر جهت داده اند و در تیه سر گردانی رهایشان ساخته اند و در زانه ما نیز از این قماش افراد ناصالح و مدعی به وفور یافت می شوند و کار تمیز آنان را باید به رهروان دل آگاهی سپرد که بر دقیقه ای سلوکی و نکته های عرفانی اشراف کامل دارند و مردان راه را از غولان راه تشخیص می دهند و در کمند فریب این دجالان متمهدی و داعیه داران مهدویت گرفتار نمی آیند و از این روی عارفان راه شناس همیشه بر این نکته پای فشرده اند که نباید دستوراتی که مربیان برای رهروان راه معرفت در نظر می گیرند و شیوه سلوکی آنان را مشخص می سازند ، کمترین تضادی با دستورات شرع مقدس اسلام داشته باشد ، چرا که طریقت : عمل کردن به اداب شریعت است و حقیقت نتیجه ای است که سالک از عمل کردن به دستورات شرع می گرد و این سه اصل : یعنی شریعت ، طریقت و حقیقت سه ضلع یک مثلث سلوکی را ی سازند که در صورت جدائی ، از شاکله واقعی خود فاصله می گیرند و هیچ یک بدون دو اصل دیگر نمی تواند به این مهم دست یابد .
این که گفته می شود :ما شریعت را پشت سر نهاده ایم و در وادی طریقعت ره می سپاریم یک مغلطه آشکار بیش نیست زیرا همان گونه که گفتیم طریقت عمل کردن به اداب شریعت است و با پشت سر انداختن شریعت نمی توان در وادی طریقت قدم نهاد و این درست به ان می ماند که کسی مدعی شود که از وادی شریعت به حقیقت رسیده است بی انکه در وادی طریقت قدم بگذارد !
لسان الغیب حافظ شیرازی در زمره مجذوبان سالکی است که حضور مدعیان سیر و سلوک را در زمانه خود بر نمی تاید و به سالکان مجذوب هشدار می دهد که دست بر دامان کسی زنند که از مردان خدا باشند :
صوفی نهاد دام بر سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد [2]
نقد صوفی نه همین صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب اتش باشد [3]
کجات صوفی دجال کیش ملحد شکل ؟
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید [4]
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می خورد
پار دمش دراز باد این حیوان خوش علف [5]
خدا را کم نشین با خرقه پوشان
رخ از رندان بی سامان مپوشان
درین خرقه بسی آلودگی هست
خوشا وقت قبای می فروشان
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی های مشتی دلق پوشان
درین صوفی وشان دردی ندیدم
که صافی باد عیش درد نوشان [6]
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و ایمن گذر از اهرمنان [7]
نه هر که چهره بر افروخت ، دلبری داند
نه هر که آینه سازد ، سکندری داند
نه هر کسی که کله کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد [8]قلندری داند [9]
نشان اهل خدا عاشقی است با خود دار
که در مشایخ شهر این نشان نمی بینم [10]
ملاحظه می کنید هنگامی که حافظ می خواهد نشانه اهل خدا را به دست دهد از عاشقی نام می برد ، همان بارقه خدایی که مجذوبان سالک در کمندیش گرفتار امده اند ولی مشایخ طریقت از آن نصیبی ندارند .
فرق عمده مجذوبان سالک و سالکان مجذوب در این است که اینان پس از صدور حواله های غیبی ماموریت دارند آنها را به صاحبان شان ابلاغ کنند و به تشخیص خود هرگز کاری انجام نمی دهند و کلمه من بر زبان انان نمی نشیند و کشف و کرامات عدیده خود را ناشی از عنایت حضرت باری و الطاف کریمانه حضرات معصومین علیه السلام می دانند و در صورت مشکل گشائی از کار بندگان خدا ان را نه به خود که به تفاوت مورد به یکی از امامان معصوم علیه السلام نسبت می دهند ،در حالی که سالکان مجذوب مشی حواله ای ندارند و انان بر اساس معیارهای سلوکی خود عمل می کنند و لذا جاذبه رفتاری سالکان مجذوب با مجذوبان سالک قابل قیاس نیست . دومین فرق عمده ای که در میانه این دو گروه سلوکی وجود دارد این است که مجذوبان سالک همانند نسیم می آیند به سان نسیم نیز رخت بر می چینند و می روند و دسترسی به انان از طرق عادی و مرسوم امکان پذیر نیست . در حالی که سالکان مجذوب در محل معینی زندگی می کنند و به دستگیری از طالبان می پردازند و ملاقات با انان تابع تشریفات صوری و ظاهری است .
بس که سبک می گذرم چون نسیم
نیست به گیتی اثر پای من [11]
مجذوبان سالک بر حالات سالکان مجذوب اشراف کامل دارند در حالی که سالکان مجذوب را از مقام و شور و حال مجذوبان سالک نصیبی نیست و اوج پرواز انان برای اینان غیر قابل تصور است و چرا که آنان با بال عشق به پرواز در می آیند و اینان با پای ذکر و فکر مسیر سلوکی خود را طی می کنند .
بی آنکه بخواهیم تلاش سالکان مجذوب را برای رسیدن به مقامات عالیه معرفتی نادیده بگیریم و مشرب صادقان سینه سوخته این قبیله را گرامی نداریم و از کنار صفای باطنی این دل افروختگان بیدردانه عبور کنیم ، ولی ناگزیر از ذکر این مطلبیم که در زمانه ما نااهلان نامرد بر مردان مرد پیشی گرفته اند و چهره زشت و کریه خود را در نقاب سلوک خانقاهی پنهان داشته اند و غولان راه در کسوت راه شناسان دل اگاه در امده اند تا کسی انها را نشناسد و به نیات سوء آنان پی نبرد .
اگر در پیشینه سلوک خانقاهی ، مرسوم بوده است که به اقتضای حال به طالبان راه ذکر می دادند و حالات انان را در خلوت با خود و خدا دقیقاً در نظر می گرفتند ، امروزه چه بسیارند مدعیان دستگیری از خلق خدا که شیوه ارشادی آنان آدمی راه یاد نسخه های حکیم مهدی می اندازد !
حکیم مهدی طبیب سالخورده ای بوده که در قم زندگی می کرده است و اگر روزی پنجاه نفر بیماری برای درمان به مطب او مراجعه داشتند برای همگی آنان نسخه واحده ای تجویز می کرده است ! جمعی از سالخوردگان قمی روایت می کنند که حکیم مهدی این نسخه های کذایی را از کشوی میز خود بیرون می کشید و به دست بیمار می داد و حق العلاج خود را دریافت می کرد ! حال ، بیمار مبتلا به سنگ کلیه بود یا سیل ریه فرقی نمی کرد ! کار این مدعیان خدا ناشناس نیز بی شباهت به کار حکیم مهدی ها نیست ، چرا که اینان به تمامی تشنگان وادی سلوک یک ذکر می دهند بی آنکه نیازهای باطنی آنان را در نظر بگیرند و یا بر آتش درد مزمنی که باطنا گرفتار آمده اند آبی بپاشند او پس از دادن ذکر نیز به خاطر عدم بصیرت برحال مریدان خود اشرافی ندارند و برای آنان فرقی نمی کند که مرید جوان باشد یا پیر راه رفته باشد یا تازه راه مقلد باشد و یا کنجکاو و اهل بصیرت و درس خوانده و با سواد باشد یا عامی و بیسواد اینان مریدی می طلبند که بر گرده او سوار شوند و یک عمر همانند زالو, اکسیژن خون او را بمکند و از او ارتزاق کنند ولی در میان همین طایفه افراد صالحی را نیز می توان نشان داد که به ترفندهای این غولان راه آشنایند و از این که می بینند طالبان ساده دل, فریب مظهر آنان را می خورند و در دام فریب شان می افتند به درگاه خدا می نالند ولی این ناله ها در زمانه ما راه به جایی نمی برد چرا که مردم عامی را با عقل و منطق کار نیست:
آه!آه!از دست صرافان گوهر ناشناس
هر زمان خرمهره را با در برابر می کنند![12]
2/2) سالکان مجذوبی که روش اخلاقی دارند, زیر نظر معلمان بزرگ اخلاق تربیت می شوند و به زیور سجایای اخلاقی و مراتب معنوی آراسته می گردند. مشی سلوکی اینان کاملا با آموزه های دینی منطبق است در حالی که مشی سلوکی خانقاهی معمولاً با بدعت ها و انحراف هایی همراه است که قبلاً به مواردی از ان اشاره شد.
سالکان مجذوبی که دارای روش اخلاقی اند, با تأسی به سیره اخلاقی و رفتاری حضرات معصومین (ع) زیر نظر معلمان بزرگ اخلاق تربیت می گردند و به مقامات شامخ معنوی نیز نایل می شوند. علمای بزرگ شیعی غالباً از این شیوه سلوکی پیروی کرده اند. بزرگانی همانند: مقدس اردبیلی, مرحوم سید بحرالعلوم, مرحوم سیدعلی قاضی طباطبائی, مرحوم انصاری همدانی, مرحوم بهاری همدانی, مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی, مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی, مرحوم علامه طباطبایی و علمای عامل دیگر دارای روش اخلاقی بوده اند و از مفاخر اهل سلوک به شمار می رفتند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۰/۱۳
عمارها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی